دورو بر ما آدما، دیوا به شکل دلبرن
دلبرای دروغکی، حال دلت رو نبرن
آهای تو دختر انار، تولد فصل بهار
هرچی میگن ، بذار بگن، محل به حرفشون نذار
دلت بلورآسمون، خالق رنگین کمونی
صورت قرص ماه تو، آبروی ماه پیشونی
تو خلسه های ربنا، لحظه صفر عاشقی
دیدم که آغوش خدا، بازه برات دقایقی
سیل اومده، دیوا میرن جای کمک، موج سواری
تو ساحل امن دلت، چه خوبه که خدا داری
این روزا می گذرند و لب، خنده رو تکرار می کنه
خشم و صبوریت ، نازنین به شادی اصرار می کنه
دلت بلور آسمون، خالق رنگین کمونی
صورت قرص ماه تو آبروی ماه پیشونی
محمد رحیمی
روز مرد است ولی مردی کو؟
روز همراهی و همدردی کو؟
چه کسی عاطفه را شوهر داد؟
مهربانی که میاوردی کو؟
به چه قیمت لب تو خندان است؟
بهترین قند ، درین قندان است؟
غم همسایه فراموشت شد؟
پدر آن پسرک زندان است؟
مرد یعنی غم مردم خوردن
عید را بر لب مردم بردن
دست بیچاره گرفتن مردیست
نه دلی سوختن و آزردن
روز مرد است خودت قاضی باش
از خودت شاکی و ناراضی باش
دستگیری کن و با اطمینان
بعد از آن از دل خود، راضی باش
محمد رحیمی
کاش عید از میان ما برود
با عزا بیشتر هماهنگیم
در عزا انتظارمان خواب است
عید با روزگار ، در جنگیم
در عزا دخل و خرجمان جور است
عیدها مثل نقطه چین ، لنگیم
چه بگویم که دردسر نشود
عیدها در عزای صد رنگیم
در عزا اقتصادمان شاد است
بی خیال نجات فرهنگیم
محمد رحیمی
راه گلو را بست، بغض نفس گیری
من تازه فهمیدم، بد جور در گیری
کابوس شب در خواب، کابوس بیداری
با اینهمه کابوس، از فکر من سیری
وقتی دلت لرزید، ای کاش می دیدی
صحرای م شد، مجنون زنجیری
دیشب جوان بودم، از آرزو سرشار
امروز برف آمد، نفرین برین پیری
این شعر تلخم را، وقتی که می خوانی
یعنی تو همچون من، درگیر تفسیری
محمد رحیمی
دیر اومدی و داری
زود از بغلم می ری
تو عاشق من بودی؟
یا عاشق تغییری؟
آرامش من اون شب
وقتی که تو رفتی مُرد
تو رفتی و رویامو
طوفان تو با خود بُرد
بخت بد یعنی تو که قرار نداشتی
اختیاری واسه ی فرار نداشتی
حالا حال تو و حال من خرابِ
بی تو و با تو واسم دنیا سرابِ
باز اومدی اما نه
من در تو گرفتارم
با این که بدی بازم
من در پی اصرارم
دیر اومدی و داری
زود از بغلم می ری
تو عاشق من بودی؟
یا عاشق تغییری؟
محمد رحیمی
عمرمو غارت می کنه
این اضطراب لعنتی
عین خیالت نباشه
فقط به فکر خودتی
تُوغربت تنهاییام
خدا رو فریاد می زنم
حالا که درگیر دلِ
بسته یِ بی حوصله تی
واسه چی عاشقت شدم؟!
یا چرا عاشقم شدی؟!
محالِ درکِ حالِ تو
عجیبه خیلی راحتی!!
می وزه توی صورتم نسیم مهربونت
مثل یه قاصدک شدم رها توُ آسمونت
مسافرِ شب زده ام قربون دسِ فانوس
بازوی روشنِ تو رو، نداش غریبه یا دوس
عمرمو غارت می کنه
این اضطراب لعنتی عین خیالت نباشه
فقط به فکر ِ خودتی
محمد رحیمی
درباره این سایت